نا آشنا

باز هم قلبی به پایم افتاد
باز هم چشمی به رویم خیره شد
یار هم در گیر و دار یک نبرد
عشق من بر قلب سردی چیره شد

باز هم از چشمه لب های من
چشمه ای سیراب شد سیراب شد
باز هم در بستر آغوش من
رهروی در خواب شد در خواب شد

بر دو چشمش دیده می ورزم به ناز
خود نمی دانم چه می جویم در او
عاشق دیوانه می خواهم که زود
بگذرد از جاه . مال آرزو

او شراب بوسه می خواهد ز من
من چه گویم دل پر امید را
او فکر لذت و قافل که من
طالب آن لذت جاوید را

من صفای عشق می خواهم از او
تا فدا سازم وجود حویش را
او تنی می خواهد ار من آتشین
تا بسوزاند در او تشویش را

او به من می گوید ای آغش گرم
مست نارم کن که من دیوانه ام
من به او می گویم ای نا آشنا
بگذر از من من ترا بیگانه ام

آه ار این دل اه از این جام امید
عاقبت بشکست و کس رازش نخواند
چنگ شد در دست هر بیگانه ای
ای دریغا کس به آوازش نخواند
نظرات 6 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:35 ق.ظ

...
من به او می گویم ای نا آشنا
بگذر از من من ترا بیگانه ام

آه از این دل اه از این جام امید
عاقبت بشکست و کس رازش نخواند
چنگ شد در دست هر بیگانه ای
ای دریغا کس به آوازش نخواند

سلام
همه این رو تجربه کردند همــــــــــــــــــــــه!
...
...

گمنام سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:02 ق.ظ

سلام
عالی بود مثل همیشه
زیبا بود مثل همیشه
قشنگ بود مثل همیشه

ستاره (یک نگاه تازه) سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:32 ب.ظ

سلام
شعرو خوندم نمیدونم واسه چندمین باره ولی بازم برام
تکراری نبود
ای دریغا کس به آوازش نخواند

مریم دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:12 ق.ظ http://www.hasrateshgh.persianblog.com

سلام ... خوبی ... متن زیبایی بود... من هم متن جدید دادم ... خوشحال میشم بهم سر بزنی ... قربانت مریم

پویا دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:24 ق.ظ http://www.sanctum-pouya.blogsky.com

سلام عزیزم شعرای فروغ همگی جالب و با معنی هستن امیدوارم موفق باشی.

معصومه جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:29 ق.ظ http://masome.blogsky.com

دوست عزیز سلام!
من هم به شعرای فروغ علاقه دارم .مخصوصا (ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)
خوب بود موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد